معمولاً، وقتی «بهترین فیلمهای تماشایی» را در گوگل جستجو میکنید، یا فهرستی جذاب از فیلمهای روشنفکرانه نامزد اسکار دریافت میکنید که هیچکس تا به حال نام آنها را نشنیده است یا مجموعهای از فیلمهای «کلاسیک» از آنها که همه *تظاهر میکنند* دوست دارند، اما در واقع هیچکس دوست ندارد. بهترین فیلم های جهان از نظر شما چیست؟
1. Pleasantville (1998)
دیوید، یک دانشآموز دبیرستانی عصبی، با تماشای Pleasantville – یک کمدی کمدی سیاه و سفید دهه 1950، از واقعیت فرار میکند، جایی که همه چیز بسیار دلپذیر است. خواهرش جنیفر که از نظر جنسی بسیار فعالتر از برادرش است، بر سر یک کنترل از راه دور بسیار عجیب با او درگیر می شود. کنترل از راه دور تنها چند ثانیه پس از خراب شدن تلویزیون توسط یک تعمیرکار به همان اندازه عجیب به آنها داده شد. آنها ناگهان خود را در Pleasantville می یابند، به عنوان باد و مری سو پارکر، کاملا جذب شده و بنابراین سیاه و سفید، با لباس های کمی متفاوت و با والدین جدید … لباس های دلپذیر. دیوید میخواهد مانند خواهرش از این موقعیت خارج شود، اما در حالی که سعی میکند (بدون زحمت، با دانش خود) با هم ترکیب شود، او هر کاری میخواهد انجام میدهد. یک رویداد منجر به دیگری می شود و ناگهان یک گل رز قرمز در Pleasantville رشد می کند. یادگیری تنبک در سایت سازی ها را بیینید.
2. Groundhog Day (1993)
یک مرد هواشناسی با اکراه فرستاده می شود تا داستانی در مورد یک “موش” پیش بینی آب و هوا (به قول خودش) پوشش دهد. این چهارمین سال است که او در این داستان حضور دارد و هیچ تلاشی برای پنهان کردن ناامیدی خود نمی کند. با بیدار شدن در روز “دنبال” او متوجه می شود که دوباره و دوباره و دوباره روز Groundhog است. گاهی از تنبک برای ساخت موسیقی متن استفاده شده است.
3. گزارش اقلیت (2002)
در سال 2054 پس از میلاد، جرم و جنایت عملاً از واشنگتن دی سی به لطف یک گروه مجری قانون “Precrime” حذف شد. آنها از سه انسان با استعداد (به نام “Pre-Cogs”) با قدرت های ویژه برای دیدن آینده و پیش بینی جنایات از قبل استفاده می کنند. جان اندرتون ریاست Precrime را بر عهده دارد و به بی عیب و نقص بودن سیستم ثابت قدم است. با این حال یک روز Pre-Cogs پیش بینی می کنند که اندرتون در 36 ساعت آینده خودش مرتکب قتل خواهد شد. بدتر از آن، آندرتون حتی قربانی را هم نمی شناسد. او تصمیم میگیرد با یافتن «گزارش اقلیت» که به معنای پیشبینی زن Pre-Cog Agatha است که «ممکن است» داستان متفاوتی را بیان کند و بیگناهی آندرتون را ثابت کند، به هستهی معمایی برسد.
4. شهر تاریک (1998)
جان مرداک به تنهایی در یک هتل عجیب از خواب بیدار می شود و متوجه می شود که حافظه خود را از دست داده است و برای یک سری قتل های وحشیانه و عجیب تحت تعقیب است. در حالی که سعی می کند گذشته خود را کنار هم بگذارد، به دنیای زیرین شیطانی برخورد می کند که توسط گروهی از موجودات به نام The Strangers کنترل می شود که توانایی خواباندن مردم و تغییر شهر و ساکنان آن را دارند. حالا مرداک باید راهی پیدا کند که جلوی آنها را بگیرد قبل از اینکه کنترل ذهنش را در دست بگیرند و او را نابود کنند.
5. مردی از زمین (2007)
یک مهمانی بداهه خداحافظی برای پروفسور جان اولدمن پس از اینکه محقق بازنشسته به همکارانش فاش میکند که گذشتهای طولانیتر و عجیبتر از آن چیزی که آنها تصور میکنند دارد، به یک بازجویی مرموز تبدیل میشود.
6. The Machinist (2004)
تروور رزنیک یک ماشینکار در یک کارخانه است. یک مورد شدید بی خوابی باعث شده است که او یک سال نخوابد و بدنش تقریباً هیچ چیز پژمرده شود. او یک اجبار وسواسی دارد که برای خودش یادداشت های یادآوری بنویسد و وزن رو به کاهشش را پیگیری کند، هر دو روی چسب های زرد رنگ در آپارتمانش نوشته شده اند. تنها کسی که او از لحاظ احساسی به زندگی اش اجازه می دهد، استیوی است، یک فاحشه، اگرچه او شیفته ماریا، پیشخدمت مادر مجردی است که در یک غذاخوری فرودگاه کار می کند. همکارانش به دلیل اینکه نمی دانند چه چیزی در زندگی او می گذرد که منجر به ظاهر لاغر او شده است، با او ارتباط برقرار نمی کنند و به او بی اعتماد می شوند. یک حادثه در محل کار او را بیشتر با همکارانش بیگانه می کند، و در ارتباط با چند تکه کاغذ ناآشنا که در آپارتمانش پیدا می کند، ترور معتقد است که یک نفر یا برخی افراد – احتمالا یکی یا برخی از همکارانش – قصد دارند او را با استفاده از یک فانتوم دستگیر کنند.
7. حس ششم (1999)
مالکوم کرو (بروس ویلیس) یک روانشناس کودک است که در همان شبی که توسط یک بیمار سابق بسیار ناراضی ملاقات می کند، جایزه ای دریافت می کند. پس از این برخورد، کرو وظیفه درمان پسر جوانی را بر عهده می گیرد که همان بیماری های بیمار سابق (دانی والبرگ) را دارد. این پسر “مردگان را می بیند”. کرو زمان زیادی را با پسر می گذراند که همسرش (اولیویا ویلیامز) را ناراحت کرد. مادر کول (تونی کولت) در نهایت هوشیاری خود را با مشکلات فزاینده پسرش انجام می دهد. کرو تنها امید پسر است.
8. فرکانس (2000)
یک پدیده جوی نادر به یک آتش نشان شهر نیویورک اجازه می دهد تا 30 سال آینده از طریق یک رادیو HAM با پسرش ارتباط برقرار کند. پسر از این فرصت استفاده می کند تا پدر را از مرگ قریب الوقوع خود در آتش سوزی انبار آگاه کند و موفق می شود جان او را نجات دهد. با این حال، چیزی که او متوجه نمی شود این است که تغییر تاریخ مجموعه جدیدی از حوادث غم انگیز از جمله قتل مادرش را آغاز کرده است. این دو مرد اکنون باید به فاصله 30 سال با هم کار کنند تا قاتل را قبل از حمله پیدا کنند تا بتوانند تاریخ را – دوباره – تغییر دهند.
Saw (2004)
دو مرد در طرف مقابل یک حمام کثیف و بلااستفاده از خواب بیدار می شوند که از قوزک پای خود به لوله ها زنجیر شده اند. بین آنها مرد مرده ای قرار دارد که به راحتی یک نوارچسب دستی و یک تفنگ دستی را در دست گرفته است. هر کدام یک نوار برای بازیکن در جیب پشتی خود پیدا می کنند. نوارها را پخش می کنند. یکی تهدید شده، دیگری نه. اما آنها یک وظیفه دارند: یکی باید تا ساعت 6:00 دیگری را بکشد وگرنه زن و دخترش خواهند مرد. آنها ارههای آهنکشی را در توالت پیدا میکنند و سعی میکنند زنجیر را قطع کنند، اما کار نمیکند. آنها دو قربانی جدید قاتل Jigsaw هستند.